• وبلاگ : خاطره‏هاي من و خدا
  • يادداشت : دومين خاطره
  • نظرات : 1 خصوصي ، 3 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام

    با اينکه تو پست قبل بابت وبلاگ نو، تبريک گفتم ولي بازم تبريک! خيلي خوب شد که قالبت را عوض کردي. اون قبليه يه خورده توي ذوق مي زد. آبجي،شما اين جوري پيش بري همه فکر مي کنند من يه چيزي دادم به شما که اينقدر ايمانه ايمانه بکني!ما هويجوري هم آش نخورده و دهن سوخته هستيم.رحم كن تروخدا!

    يه چيز ديگه هم مي خواستم بگم.البته درس پس دادنه در محضر شما. مي خواستم بگم که يه خورده از لاک خودت بيا بيرون و عمومي تر بنويس.مي دونم مخاطبت خداست ولي حالا که داري توي وبلاگ مي نويسي يه جور بنويس که يه چيزي هم دست مخاطبت بياد.

    راستي ما آخرش نفهميديم شما خاطره نويسي؟فاطمه خانمي؟درويش مصطفايي؟ يا ملينا بدون ل؟!! از دست اين نت اسکيزوفرني نگيريم خوبه!

    پاسخ

    سلام به آبجي گلمممنون كه مياي و سر ميزني.حرفت قبوله بدجوري هم قبوله. چشم انشالله حتما.بنده قبلا يه وبلاگي داشتم كه آدرسش رو هم اينجا گذاشتم. اونجا درويش مصطفي بودم. جاهايي كه نخوام معرفي بشم ملينا بدون ل. و اينجا خاطره نويس. اسمم رو هم كه مي‌دوني فاطمه است. حله قربونت برم!